مسئولیت رسانه ها در نشر واقعیت ها و نهادینه کردن اصول و مبادی عالی انسانی و صلاح آن
باسمه تعالی
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی یعقوبی دام ظله دعوت به غنیمت شمردن منبر در اولین روز از ماه صفر و ایام پس از آن نموده اند. فرصتی که برای شروع جدید در دعوت مشروع به سوی خداوند متعال و اولیاء بزرگوار او فراهم آمده…. و سرمایه گذاری بر روی سخنرانی ها و نوشته ها و محکم نمودن آن برای حق و آنچه که به خیر و صلاح انسانیت و تمام اهداف با فضیلت و کمال است.
این سخنرانی توسط معظم له برای گروهی از فعالان عرصه شبکه های اجتماعی در زمینه تبلیغات اسلامی در پرتو آیه شریفه « لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ القول الا من ظلم» سوره نساء آیه ۱۴۸ در دفتر ایشان در نجف اشرف ایراد گردیده است.
ایشاندر تبیین این آیه تصریح داشتند که آیه شریفه ادبی از آداب اسلام در جایز نبودن ذکر عیب و بدی های مردم از روی حسادت یا انتقام جویی یا فضولی کردن و مانند آن را بیان نموده است زیرا این کار مفاسد فراوانی برای پاکی افراد و جامعه در پی دارد مثلاً موجب به وجود آمدن دشمنی و بغض و کینه توزی میان مومنان می شود و از کارهایی است که منجر می شود که اختلاف و جدایی میان آنها ایجاد شود و باعث از بین رفتن یکپارچگی مومنان شود پس بلند سخن گفتن به بدی که در آیه شریفه آمده سبب جرأت یافتن انسان های ضعیف بر ترویج فحاشی و سخنان ناشایست خواهد بود.
ایشان (ادام الله ظله) تعدادی از مصادیق جهر بالسوء که جوامع ما گرفتار آن شده و در میانه مردم انتشار یافته را بیان کردند که از جمله آن ها عبارت است از: صدا زدن و عیب گذاشتن با القاب و نسبت های ناشایست، مانند قومیت یا رنگ یا خاندان یا شهر یا شغل ها یا گروه های اجتماعی که موجب اذیت و آزار این شخص یا دیگران بشود، با کلماتی نیش دار یا افترا بستن بر اینها یا تهمت زدن بر آنان در حالیکه از آن به دور هستند. یا آنکه بخواهند خبرهایی را به صرف آنکه در سایت یا شبکه های ارتباطی یا کانال های اطلاع رسانی آمده، از افرادی نقل کنند و آن را ترویج دهند؛ بدون آنکه نسبت به منبع آن، تحقیق و بررسی نمایند. همچنین از مصادیق جهر بالسوء این است که سخن شخصی که در یک مجلس خصوصی، بیان شده و راضی به انتشار آن نیست، نشر داده شود و یا آنکه شخصی را که در خفاء یا مجلسی خصوصی، مرتکب کار ناپسندی شده، آن را نشر دهد.
از دیگر مصادیق جهر بالسوء این است که صفات مقدس و القاب والا را برای کسانی به کار ببرد که شایستگی آن را ندارند و آنها را با کارهای نیکی که آن را به جا نیاورده اند مورد ستایش و سپاس قرارشان دهد و در این گونه مواقع شایسته است که این رفتار ها را کنار بگذارد و منکر آن فضایل شود.
حضرت آیت الله العظمی یعقوبی دام ظله نسبت به آنچه که در نوشته جات شبکه های اجتماعی از ترویج فضیحت ها و خبرهای دروغین و نشر گمراهی ها و شبهات و عقاید منحرفه و شک نسبت به اعتقادات به حق و فراوانی دعوت به فسق و بدی و انحراف و دعوت به اشخاص ناصالح و تزلزل استقرار اجتماعی با فرو رفتن در فتنه ها و برهم زدن وحدت جامعه، اتفاق افتاده است اظهار تأسف نمود. پس در حقیقت این وسایل و بسترها با سوء تصرف مردم و ظلم آنها به خودشان ، ارتباطات اجتماعی را به تقاطع اجتماعی تبدیل کرده است.
و ایشان در سیاق تفسیر آیه شریفه ای که «من ظُلم» را استثنا نموده، ادامه دادند که خداوند متعال به شخص مظلوم اجازه داده که به ظلم ظالم پاسخ دهد و برای او حقِ ستاندن ستم را متکفل ساخته و نسبت های ناروایی را که به او داده شده بود، از خود نفی نماید و نیرنگ های ظالم را رسوا سازد و یادآوری مظلومیت مظلوم را نزد کسی که امید برطرف کردن ظلم توسط او وجود دارد، اجازه داده. پس چنین شخصی از حکم حرمت انتشار فضیحت های مردم، استثنا شده و کار او در پیشگاه خداوند متعال مبغوض نخواهد بود به شرط آنکه از حدود حقی که داشته، تجاوز نکند.
حضرت آیت الله العظمی یعقوبی دام ظله همچنین به تعدادی از آیات و روایات، استناد نموده که نتیجه مضمون آن ها، این است که استثناء وارده در آیه قبل از «من ظُلمَ» اختصاص به ظلم شخصی (در برابر ظلم نوعی) که به جان یا مال یا آبروی او مربوط است، ندارد بلکه شامل ظلم نوعی هم می شود؛ پس انکار کردن خداوند، ظلم در حق من یکتاپرست است و بدی کردن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یا تحریف کردن دین، ظلم در حق من مسلمان است. سخیف شمردن حقیقت حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف یا شعائر حسینی علیه السلام، ظلم در حق من دوست دار اهل بیت علیهم السلام است. انتشار همجنس گرایی و تغییر جنسیت، ظلم در حق من انسان دارای فطرت سالم است پس زمانی که یکی از این کارها اتفاق بیفتد بر من لازم است که یاری بنمایم و این ظلم را دور نمایم.
ایشان تأکید کردند که این استثنا در آیه شریفه وارد شده تا انسان هایی را که آشکارا بدی می کنند، باز دارد و اتکای آنها به حرام بودن غیبت و در نتیجه انجام دادن هر کاری از روی ظلم و دشمنی، را ممنوع می سازد و تا آنکه بتواند عهده دار باز گرفتن حق مظلوم در دفاع از خود شود و حرام بودن غیبت سبب محروم شدن مظلوم از دریافت حقش نشود. و بخاطر آنکه منافاتی میان این حکم و آنچه که درباره مستحب بودن گذشت و بخشش وارد شده پیش نیاید، باید مورد هر کدام را به حسب اولویت آن، بشناسیم.
پس گاهی گذشت و بخشش و پوشاندن نسبت به انجام دهنده کار زشت، بهتر سبب پشیمانی و توبه او می شود یا جهر بالسوء بر ظالم، ممکن است موجب جری شدن او در بیشتر شدن ظلمش شود زیرا پرده حیا و مانند آن از بین می رود، اما در مقابل گاهی، پاسخ او را دادن و مفتضح ساختن وی، راه علاج برای ممنوع ساختن و بازداشتن او از ظلم و انجام کارهای بد باشد و در این هنگام جهر بالسوء پسندیده خواهد بود، و گذشت و سکوت، ستودنی نخواهد بود.
بسمه تعالى
مسؤولیه الإعلام فی نشر الحقائق وترسیخ المبادئ السامیه لما فیه خیر الإنسانیه وصلاحها
الجمعه ۲۷-المحرم-۱۴۴۴
الموافق ۲۶-۸-۲۰۲۲
دعا سماحهُ المرجع الدینی الشیخ محمد الیعقوبی (دام ظله)، باغتنام یوم المنبر فی الأول من شهر صفر والایام التی تلیهِ، فرصهً لانطلاقهٍ جدیده وقفزهٍ فی مشروع الدعوه الى الله تبارک وتعالى وأولیاءِهِ العِظام.. واستثمار جمیع المنابر والمنصّات، وتکریسها للحق ولما فیه خیر الإنسانیه وصلاحها، ولجمیع الأهداف النبیله.
جاء ذلک فی محاضرهٍ ألقاها سماحتُهُ فی حشدٍ من الناشطین على مواقع التواصل الاجتماعی فی مجال التبلیغ الإسلامی فی ضوء الایه الکریمه {لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ}(النساء : ۱۴۸) بمکتبه فی النجف الاشرف.
وأوضح سماحتُهُ (دام ظله) إن الآیه الکریمه تبیّن أدباً من آداب الإسلام، فی عدم جواز ذکر عیوب الناس ومثالبهم حسداً او تشفیاً او فضولاً ونحو ذلک، لما فیه من مفاسدَ کبیرهٍ على الصعید الفردی والاجتماعی، منها نشرُ العداوهِ والبغضاء والحقد فی أوساط المؤمنین، مما یؤدی الى تنازعهم وتفرقهم، وتمزیق وحده المؤمنین.. فالجهر بالسوء یشجع ضعاف النفوس على إشاعه الفحش والکلام البذیء.
وبیّن سماحتُهُ (دام ظله) جُمله من مصادیق الجهر بالسوء، التی أُبتلیَت بها مجتمعاتنا، وتفشّت بین أوساط الناس، منها التنابز والتعییر بالألقاب والأنساب، والإنتماءات کالقومیه او اللون او العشیره او المدینه او المهنه أو الشریحه الاجتماعیه، التی تؤذی صاحبها او إیذاء الاخرین بکلمات جارحه او الافتراء علیهم واتهامهم بأمور هم بریئون منها، أو نقل أخبار عن أشخاص وترویجها بمجرد أنها موجوده فی مواقع التواصل والقنوات الإعلامیه من دون التثبت والتحقق من مصدرها، ومنه ایضاً النشر العلنی لکلام قاله شخص فی مجلس خاص ولا یرضى بنشرهِ أو فضح شخص فعل سیئه سراً أو مجلس خاص، فسرّبها أحدهم ونشرها.
ومن المصادیق الأخرى للجهر بالسوء هو إسباغ الصفات المقدسه والالقاب العظیمه لمن لا یستحقها، والمدح والثناء بأعمال لم یقم بها وعلى الممدوح أن یرفضها ویستنکرها.
وتأسف سماحتُهُ لما تشهدُهُ منصات التواصل الاجتماعی من ترویج للفضائح والأخبار المکذوبه ونشر الضلالات والشبهات والعقائد المنحرفه والتشکیک بالعقائد الحقّه وکثره الدعوات الى الفسق والفجور والانحراف، والدعوه الى أشخاص غیر صالحین وزعزعه الاستقرار الاجتماعی بإثاره الفتن وتمزیق وحده المجتمع، فتحولت هذه الوسائل والمنصّات من التواصل الاجتماعی الى التقاطع الاجتماعی بسوء تصرف الناس وظلمهم لإنفسهم.
وتابع سماحتُهُ فی سیاق تفسیر الآیه الکریمه التی استثنت {مَنْ ظُلِمَ}، لأن الله تبارک وتعالى أذِنَ لهُ فی الرد على الظالم وکفل له حق التظّلم ونفی الافتراءات التی نُسِبت الیه وفضح مکائد الظالم وذکر مظلومیته عند من یرجوه لرفع الظلم عنه، فهو مستثنى من حرمه نشر فضائح الناس ولا یکون فعلُهُ مبغوضاً عند الله تبارک وتعالى، على أن لا یتجاوز حدود الحق.
کما استشهد سماحتُهُ بعده آیات وروایات لایضاح نتیجه مفادها ان المقصود بالاستثناء الوارد قبل آیه {مَنْ ظُلِمَ} لا تختص بمن وقع علیه ظلم شخصی فی نفسه أو ماله أو سمعته، وإنما تشمل الظلم النوعی، فالإلحادُ ظلمُ لی أنا الموحِّد لله تعالى، والإساءهُ إلى رسول الله (صلى الله علیه وآله) أو التحریف فی الدین ظلم لی أنا المسلم، وتسخیف قضیه المهدی (علیه السلام) أو الشعائر الحسینیه ظلم لی أنا الموالی لأهل البیت (علیهم السلام)، ونشر المثلیّه وتحوّل الجنس ظلم لی أنا الإنسان ذو الفطره السلیمه، فعلیَّ أن أنتصر وأدفع الظلم إذا وقع أی شیء من هذا.
وأکد سماحتُهُ ان هذا الاستثناء ورَدَ لیردع المجاهرین بالسوء، ویمنع اتکالهم على حرمه الغیبه فیفعلون ما یشاؤون ظلماً وعدواناً، ولیکفل للمظلوم حقه فی الدفاع عن نفسه، ولا تکون حرمه الغیبه سبباً لحرمانه من هذا الحق.
ولکی لا یحصل تنافی بین هذا الحکم وما ورد من استحباب العفو والصفح لا بد أن نعرف لکل منهما مورده بحسب الأولویه، فقد یکون العفو والصفح والستر على فاعل السوء أولى فی ندمه وتوبته، أو یکون فی الجهر بالسوء على الظالم تشجیع له على التمادی فی ظلمه لسقوط جلباب الحیاء ونحو ذلک فلا یصح الجهر بالسوء، وقد یکون فی الردّ علیه وفضحه علاج له لردعه وکفّه عن الظلم وفعل السوء وحینئذٍ یکون الجهر بالسوء راجحاً ولا یحمد العفو والسکوت.