شیخ محمدعلی بن شیخ یعقوب بن حاج جعفر الحلی
تولد و جوانی
شیخ محمد علی در نیمه رمضان سال ۱۳۱۳ ه در نجف اشرف متولد شد در همان سال پدرش به عللی ناچار به هجرت از نجف می شود و به قصد حله راهی می شود شیخ محمد علی در همانجا که شهری عالم و شاعر پرور بود کودکی خود را سپری میکند.
در سال ۱۳۲۲ه در سن ۹ سالگی شروع به سواد آموزی می کند و مربی او جز شعرهایی که خود انتخاب کرده را به او نمی داد مثل هائیه شیخ کاظم ازری مشهور، بعد از آن شروع به حفظ بسیاری از آنها می کند.
در سال ۱۳۲۴ ه پدرش شیخ یعقوب در او استعداد و رغبتی بسیار در شعر و ادبیات دید در حالی که ۱۱ سال بیشتر نداشت با این وجود تلاش کرد تا اینکه استعداد پسرش را در راهی که مورد علاقه اوست قرار دهد و دو دیوان شعر شریف رضی و سید حیدر حلی را برای او انتخاب کرد تا آنها را بخواند و فنون شعری را از آنها بیاموزد
و در زمینه ادبیات و تاریخ شعر و شعرا کتاب وفیات الاعیان ابن خلکان را به او معرفی کرد این در حالی بود که زیر نظر پدر نحو و صرف و معانی و بیان و بدیع را آموزش میدید و درس میگرفت.
در عین حال رغبت زیاد به خطابه و منبر داشت و وقتی پدر این استعداد را هم در او یافت زمینه را برای رشد او فراهم ساخت و موضوعات اخلاقی و تاریخی را برای او آماده می ساخت و او را ملزم به حفظ شعر از بزرگان شعرا که مناسب با مجالس اهل بیت ع باشد می کرد و هر روز او را تشویق می کرد بعد از نماز در مسجد علامه سید محمد قزوینی آن قصیده هایی که حفظ کرده را در جمع بخواند تا موجب تشویق و ترغیب او شود و در همان حال علامه قزوینی او را بسیار مورد محبت قرار میداد و به ادامه این راه سفارش میداد و پس از مدتی که قدرت لازم را بدست آورد به بالای منبر رفت و اولین جلسات سخنرانی را در آنجا شروع کرد و تا ۶۰ سال از زندگی با برکت و عزتش را در این راه سپری کرد
راهنمائی های پدر و تشویق علامه سید محمد قزوینی باعث علاقه بیشتر او به شعر و شاعری شد و از همانجا شروع به شرکت در جلسات شعر می کرد – بویژه در فیحاء جلسات شعرا بسیار تشکیل میشد- که در واقع بیشتر به مدارس و مراکز آموزش شعر شبیه بود که شاعران زبردستی از آنجا خارج می شدند در آنجا شخصیت شاعری او شکل گرفت تا جایی رسید که خود یکی از بزرگان و شخصیتهای دنیای شعر گردید.
در سال ۱۳۲۹ ه پدر او دار فانی را وداع گفت پس از پدر او همراه و ملازم علامه سید محمد قزوینی شد و ایشان او را زیر سایه خود قرار داد و در تربیت و آموزش و پرورش او کوتاهی نکرد بلکه تمام همت خود را صرف او میکرد و درس هایی که در خود فقه و اصول و تفسیر و ادبیات و تاریخ و دیگر علوم داشت را برای او آماده می ساخت و به او می آموخت و او را اینچنین مورد عنایت ویژه خود قرار داد و باعث فرا گیری علوم متعدد از محضر ایشان شد.
در آن زمانی که ملازم با علامه قزوینی بود از طرف ایشان با بسیاری از بزرگان از علما و شعرا که به حله می آمدند و به دیدار علامه قزوینی میرسیدند آشنا شد از جمله علامه سید حسین قزوینی و مجاهد سید محمد سعید حبوبی و علامه شیخ علی کاشف الغطا و فرزندش شیخ محمد حسین و سید رضا الهندی و شیخ جواد الشبیی و فرزندش شیخ محمد رضا و دیگر بزرگان آن زمان، وقتی که این بزرگان با او آشنا میشدند و استعدادهای بی نظیر او را میدیدند باعث شگفتی و اعجاب آنان میشد از جمله آنها وقتی که سید رضا الهندی در سال ۱۳۳۳ ه به حله آمد و با او آشنا شد این آشنایی موجب مسرت و شگفتی ایشان شد در حالی که او ۲۰ سال بیشتر نداشت و در دیدار بعدی شعری را در وصف حال ایشان سرود که بیتهای اول آن اینچنین آمده:
رساله صب بعید الوطن قلیل العزاء کثیر المحن
بـتـذکاره لـلـیالیکم یکاد یجن إذا اللیل جن
یـسر ویـعلن أشواقکم فطاب بکم سره والعلن
ولـما تـملکتم من لذید لقاکم هوای بأغلى ثمن
طلبت من الدهر لقیاکم فـمن قـلیلاً به ثم من
در آن زمان علامه سید محمد قزوینی در قید حیات (یساند الحرکه) بودند