حضرت زهرا (س) دعوت به بازگشت به سوی خدا و تبعیت از او می کند

حضرت زهرا (س) دعوت به بازگشت به سوی خدا و تبعیت از او می کند ([۱])

خداوند متعال می فرماید : {به درگاه پروردگارتان باز گردید، و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما بیاید و سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید}[۲]

این توصیه از خداوند متعال است که از طریق کتاب آسمانی خود به مردم ، یعنی قرآن کریم بدست ما رسیده است ، قرآن کتابی است مملو از موعظه ؛ زیرا برای هدایت ، اصلاح و زنده کردن قلبها فرستاده شده است . در واقع موعظه یکی از مهمترین ابزار جهت زنده کردن قلبها است ، یکی از این آیات قرآنی این آیه مبارکه در سوره زمر است ، که دارای مواعظ بسیاری است و مردم را از عاقب کارهای خود برحذر می دارد .  این توصیه شامل دو حرکت می شود :

یک :  (َأَنِیبُوا) یعنی از گناهان و خطاهای خود دست بکشید و سبک زندگی بدون حضور خداوند را تغییر دهید ، و فریب شهوتها و زینتهای دنیوی را نخورید ؛ چرا که خیالات زودگذری بیش نیستند ، و به سوی پروردگار خود بازگردید ، تعبیر ( الى ربکم ) اشاره به صفت ربوبیت خداوند متعال و هدایت و رشد انسان از یک عالم به عالمی دیگر و از حالی به حال دیگر دارد .

باب توبه و بازگشت به خداوند متعال برای هر شخص با هر گناه بزرگی که مرتکب شده باز است ، آیه قبلی بیان کننده این حقیقت است تا دروازه را برای همه باز کند  {بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد}[۳]، این توبه و انابه به سوی پروردگار قدم نخست و مقدمه ای برای قدم بعدی است .

دو : (وَأَسْلِمُوا لَهُ) به معنای اطاعت از خداوند متعال و پیروی از احکام ایشان است ، و اینکه غیر از او را در دل خود جای ندهیم ، و هیچ کس غیر خدا نباید در اعمال و رفتار ما تأثیر گذار باشد ، غیر خدا می تواند خود پرستی ، هواهای نفسانی ، حرص و طمع ، آداب و رسوم اجتماعی یا قبیله ای ، شخصیتهایی که از آنها تبعیت می کنید و یا وابستگی به جریانها و احزاب باشد .

این دو حرکت تضمین کننده سعادت شما و نجات از عذاب معصیت خداوند متعال و سرپیچی از فرمان اوست ، پس هر چه زودتر آنها را انجام دهید ؛ چرا که آینده مشخص نیست و مرگ به صورت ناگهانی به سوی شما می آید و هیچ کس غیر از خداوند متعال زمان آن را نمی داند .

(مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ) ؛ انسان اگر به حسابرسی کارهای خود نپردازد و به سوی خداوند متعال بازنگردد ، بدون شک خود را به شقاوت رسانده ، و هنگامی که مرگ او فرا می رسد ، دروازه عمل به روی او بسته می شود ، و فرصتهای فراوانی را که خداوند متعال در اختیار او قرار داده را از دست می دهد .

(ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ) یعنی آنچه که در زندگانی دنیا از مال و اولاد و منصب و مقام و غیره بدست آورده اید هیچ کمکی به شما نخواهند کرد {دستشان از همه کوتاه می شود }[۴].

در آن روز دیگر پشیمانی و آرزوی بازگشت سودی نخواهد داشت {به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان می گیرد و می گوید : ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم}[۵]، رسول خدا (ص) در وصیتی به ابوذر (رض) می فرماید :    ( ای ابوذر، پیش از آن که پنج چیز به تو روی آورد، پنج چیز را غنیمت بدان، جوانی را پیش از پیری، تندرستی را پیش از بیماری، توانگری را پیش از فقر، فراغت را پیش از گرفتاری و زندگی را پیش از مرگ)[۶].

 حضرت امیرالمؤمنین (ع) در رابطه با توبه و انجام عمل صالح می فرماید : ( اى مردم! اینک، اینک، تا که بندها باز است و چراغْ فروزان و در توبه باز [به فکر آخرت خود باشید] ؛ پیش از آن که قلم از نوشتن اعمال باز ایستد و دفتر اعمال بسته شود ، و پیش از آنکه رزق و روزیتان قطع شود و دیگر اعمالتان بالا نرود ، امروز زمان عمر است و فردا روز پیشی‌گرفتن است، و شما نمی‌دانید بهشتی هستید یا دوزخی!!! ، من از خدا طلب آمرزش برای خود و شما می‌کنم )([۷]).

آیه بعدی آنچه را که به صورت اجمالی در آیه قبل از خود آمده بود را به صورت تفصیلی بیان می کند {از بهترین دستوراتی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید}[۸]، این همان قرآن بزرگی است که در آن هر چیزی بیان شده است ، پس باید به آن عمل کنیم و در آیات و معانی آنها تدبر کنیم و آن را چراغ هدایت خود قرار دهیم ، ولی عقل ما نمی تواند به همه جزئیات آن احاطه پیدا کند و لذا نقش سخن معصوم (ع) در بیان آن اینجا روشن می شود .

باز تکرار می کنم که باید هر چه زودتر از فرصت مهیا شده برای ما قبل از دست رفتن آن استفاده لازم را ببریم {پیش از آنکه عذاب الهی ناگهانی به سراغ شما آید در حالی که از آن خبر ندارید}[۹]، چرا که باب توبه ممکن است بسته شود {اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمان آنها به حالشان سودی نداشت، این سنت الهی در مورد بندگان پیشین او است}[۱۰].

و در آن هنگام پشیمانی ، حسرت و تأسف فایده ای نخواهد داشت ؛ زیرا خداوند متعال این حقیقت را متذکر شده و مردم را از آن برحذر داشته است { در روز قیامت می گوید افسوس بر من از کوتاهیهائی که در اطاعت از فرمان خدا کردم و (آیات او را) به سخریه گرفتم }[۱۱]، و هیچ عذری از آنها در رابطه با آنچه که به خداوند متعال مربوط می شود مانند دین ، ائمه و رهبران هدایتگر پذیرفته نخواهد شد ، و از سخره های خود و کوچک شمردن اینها پشیمان خواهند شد {آیات خدا را به سخریه گرفتم}[۱۲]، او کسی را که به سوی خداوند دعوتش می کرد را به سخره می گرفت و سخن او را کوچک می شمرد و انواع اوصاف متنفر کننده را به او نسبت می داد ، اگر آنها را به اقامه شریعت الهی و تبعیت از قوانین آن دعوت کنی ، در مقابل تو خواهند ایستاد و آن را عقب ماندگی و تحجر توصیف می کنند و یا اینکه می گویند الآن وقت مناسبی برای انجام آن نیست ، به وضعیت آنها در روز قیامت توجه کنید {اگر حال آنها را ببینی که در برابر آتش ایستاده اند که می گویند ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنان می شدیم }[۱۳].

در واقع هرگونه اعراض از شریعت و مخالفت با آن کوتاهی در برابر خداوند متعال است ، همچنین انکار نبوت پیامبر (ص)  و امامت اهل بیت (ع) ایشان نشان از کوتاهی ما در برابر ذات باری تعالی است ، در کتاب اصول کافی از حضرت موسی بن جعفر (ع) نقل است که می فرماید : (همانا در قرب و جوار الهی بودن همراهی با امیرالمؤمنین است) ([۱۴])، و در بصائر الدرجات از حضرت امیرالمؤمنین (ع) روایت است که می فرماید : ( من چشم و دست خدا و در قرب و جوار الهی و باب درگاه الهی هستم )([۱۵]) همچنین حضرت امام صادق (ع) می فرماید : (من درختی از بارگاه قرب الهی هستم هر کس به ما برسد به خداوند رسیده است)([۱۶])، در کتاب مناقب روایت است که پیامبر (ص) به ابوذر می فرماید : ( اى ابوذر! روز قیامت ، منکر على (علیه السلام) را مى آورند، در حالى که کر و کور است و سرگردان در ظلمت هاى قیامت ندا مى دهد: «دریغ و افسوس از کوتاهى و قصورى که درباره خدا کردم» و  این در حالی است که در گردنش ، طوقى از آتش آویخته مى شود.)([۱۷]) .

خداوند متعال همواره ما را به تفکر در مورد این حقایق دعوت می کند تا اینکه بتوانیم نقص ها و کوتاهی های خود را قبل از دست رفتن فرصت مادامی که در این دنیا قرار داریم ، جبران کنیم ، از رسول خدا (ص) روایت است که می فرماید : (بسیار یاد کنید شکننده و خراب کننده لذات را ، پس به درستى که شما اگر در مضیقه و تنگ دستى بوده باشید آن حالت را به توسعه تبدیل مى کند و به آن راضى مى شوید.  اگر در غنى و بـى نـیـازى بوده باشید آن را دشمن جلوه مى دهد پس جود و بخشش مى کنید و سبب اجر شما مى گردد؛ برای اینکه مرگ آرزو را قـطـع مى کند و طى شدن شبها سبب نزدیکى مرگ ها مـى گـردد. و هـر کس هنگام جان دادن و وارد شدن در قبر نتیجه اعمالی را که از پیش فرستاده است را مى بیند. و آنچه که برای او باقی مانده سودی به حالش ندارد و چه بـسـا شاید از راه باطل جمع کرده باشد و حقى را منع نموده باشد)([۱۸]).

در این آیات شریفه قانون بزرگی برای اصلاح جامعه وجود دارد ، و آن اینکه امکان جبران خطای خود و بازگشت به جامعه هر چند که انسان خطای بزرگی مرتکب شده باشد ، وجود دارد ؛ چرا که بسیاری از کسانی که مرتکب چنین خطای بزرگی می شوند امید خود را از دست می دهند و گمان می کنند که باب توبه به روی آنها بسته شده است ، و به همین جهت اقدام به خودکشی می کنند تا از عذاب وجودان خود راحت شوند و یا اینکه مرتکب جنایتهای بزرگ تری می شوند تا صدای وجدان خود را به کلی خاموش کنند ، آنچه که خداوند از انسان می خواهد اعتراف به گناه خود و عدم تکرار آن و جبران آن با تبعیت از او است ، و خداوند مطمئنا او را خواهد پذیرفت و گذشته او را پاک خواهد کرد .

ای مؤمنان و ای پیروان حضرت زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (س) با قیام مبارک خود به دنبال بازگرداندن امت به مسیر صحیح حرکت خود و عمل به دستورات الهی بود ؛ چرا که آنها با مخالفت با پیامبر (ص) و نافرمانی از امام خود مرتکب گناه بزرگی شدند ، و یک خط انحرافی ایجاد کردند که هر اندازه زمان بیشتری از آن بگذرد بیشتر به انحراف کشیده می شود ، به سخن ایشان (س) توجه کنید : (چطور این کار را کردید، به کجا روى مى‌‏آوردید، در حالى که کتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‌‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حکم مى‌‏کنید؟ که این براى ظالمان بدل بدى است، {و هرکس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود }[۱۹] { آیا آنها حکم جاهلیت را می خواهند ، و چه کسی برای افراد با ایمان بهتر از خدا حکم می کند ؟!}[۲۰] آیا نمی دانید)([۲۱]).

حضرت قصد داشت به مردم بفهماند که بازگشت به سوی خداوند متعال و پیروی از دستورات او تنها در سایه تبعیت از ولی امری که خداوند او را بر گزیده ، امکان پذیر است ، حضرت زهرا (س) می فرماید: ( به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذارده بودند و از عترت پیغمبرشان پیروی کرده بودند در باره خداوند دو نفر با هم اختلاف نمی‌کردند و گذشتگان و آیندگان از هم ارث می‌بردند تا قائم ما که نهمین فرزند حسین است قیام کند، ولکن آن کس که خدایش به عقب انداخته مقدم داشتند و آن کس که خدایش مقدم داشته به عقب انداختند تا آن گاه که فرستاده حق را در لحد نهاده و به خاک سپردند، و خواسته دل خود را برگزیده و به راى خود عمل نمودند، نابودى بر آن‌ها باد؛ آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: {پروردگار تو آنچه را که می‌خواهد خلق می کند و هرچه را بخواهد اختیار می‌کند و برای آنان اختیاری نیست؟}[۲۲] البته این سخن را شنیده اند ولی آنگونه هستند که خدا توصیفشان می کند {چشمهای ظاهر نابینا نمی شود بلکه دلهایی که در سینه ها جای دارد بینائی را از دست می دهد}[۲۳] بینائی را }افسوس که آرزوها [و هوس‌های] خود  را در دنیا تحقق بخشیدند و از آینده خود غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند؛ ای پروردگار من به تو پناه می برم از کمی یاران پس از پیروزی و فراوانی آنان)([۲۴]) .

ای عزیزان :

به هیچ عنوان امکان ندارد که محبت به فاطمه و تبعیت از ایشان و طلب شفاعتشان با آنچه که در جامعه ما رخ می دهد ، جمع شود ، ما امروز شاهد فساد و انحراف بسیار فراوانی در جامعه هستیم ، به عنوان مثال فساد مالی در کشور تبدیل به فرهنگی عمومی شده که منجر به تخریب مؤسسات حکومتی شده است و حتی به خدمات اجتماعی مانند بهداشت ، آموزش ، امنیت و دستگاه قضایی نیز سرایت کرده است ، تجارت مواد مخدر و اعتیاد در جامعه بسیار رشد کرده است ، مراسمات فسق و فجور و همجنس بازی بصورت کاملا علنی برگزار می شود به طوری که باعث افزایش آمار طلاق و خودکشی شده است ، درگیری های بین قبایل که باعث ایجاد تلفات جانی و مالی فراوانی می شوند به شدت در حال ازدیاد است البته برخی از احزاب برای تأمین منافع شخصی خود به آتش این درگیری ها دامن می زنند ، کاباره ها و مغازه های شراب فروشی به صورت گسترده در حال انتشار هستند به طوری که حتی کودکان نیز دسترسی به آنها را پیدا کرده اند و با حمایت دولت و برخی از طرف های صاحب نفوذ کار خود را به صورت علنی پیش می برند ، تشکیک در اعتقادت حقه امری کاملا عادی شده به گونه ای که عده ای براحتی آنها را به سخره می گیرند و بدون هیچ گونه حیا و توجه به مقدسات جامعه و حرمتهای آن دعوت به کنار گذاشتن آنها می کنند .

آیا حاصل شدن همه این موارد در سرزمینی که پیکرهای مطهر امیرالمؤمنین ، امام حسین ، کاظمین و عسکریین (علیهم السلام) را در خود جای داده ، و در سایه دولتهای اسلامگرا قرار گرفته که ادعای تبعیت از فرمایشات مرجعیت دینی را دارند ، قابل توجیه است ؟

آیا درست است که ما امید شفاعت حضرت زهرا (س) را داریم و خود را از شیعیان ایشان می دانیم ولی در مقابل این همه ظلم و انحراف هیچ اقدامی انجام نمی دهیم . شیخ طوسی در جلسات خود با سند صحیح روایت می کند : (که امام حسین (ع) می فرماید : شایسته نیست که چشم یک مؤمن نافرمانی خدا را ببیند و قبل از تغییر آن پلک بر هم زند)([۲۵]) .

حضرت زهرا (س) معیاری را برای شناخت شیعیان حقیقی خود قرار داده است ، آن حضرت (س) می فرماید : (اگر به آنچه که به تو دستور داده ایم عمل کنی و آنچه را که نهی کرده ایم را ترک کنی ، از شیعیان ما خواهی بود) [۲۶]).

خداوند متعال بندگان مؤمن خود خصوصا نخبگان آنها را برای دفاع از محرومان و مستضعفان که یاوری به جز خداوند ندارد ، به قیام دعوت می کند ، و از آنها می خواهد به کمک برادران خود بشتابند ، کسانی که در ایمان و اعتقادات خود دچار ضعف هستند و نسبت به احکام دینی آگاهی لازم را ندارند ، باید سیره زندگانی معصومین (ع) و اخلاق و تعالیم ایشان را به آنها بیاموزند تا ظلم و فساد را تغییر دهند ، خداوند متعال می فرماید : {باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکرکنند و آنها همان رستگارانند}[۲۷].

همچنین آنها را دعوت به مقابله با ظلم و ستم به مؤمنان و ا بین بردن محرومیت می کند ، کسانی که تنها یاورشان خداوند متعال است و نیاز به کمک برادران خود دارند {چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه آزادی جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما نگهدار و یاوری فرست}[۲۸].

در احدایث شریفه کسانی که نسبت به این واجبات کوتاهی می کنند مورد مذمت قرار گرفتند ، در روایتی از امام صادق (ع) آمده که می فرماید : (وای بر قومی که خداوند متعال را با امر به معروف و نهی از منکر عبادت نمی کنند )([۲۹]) و همچنین آمده که حضرت امام باقر (ع) می فرماید : (بدترین قوم کسانی هستند که امر به معروف ونهی از منکر را عیب می دانند)([۳۰]) ،  حضرت امام رضا (ع) به نقل از جد بزرگوار خود رسول خدا (ص) می فرماید : (اگر امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند – از آن شانه خالی کنند – باید خود را آماده نزول عذاب الهی کنند)([۳۱]) .

ای خواهران و برادران :

 ما نیاز داریم تا این غیرت فاطمی را در خود زنده کنیم ، و با الهام گیری از قیام فاطمی عزم و ارداه خود را جمع کنیم ، تا در همه ساحت ها و با بهره گیری از تمام وسایل تأثیر گذار در عمل به این آیه مبارکه اقدام کنیم ، و با الگو گرفتن از انبیاء و ائمه معصومین (ع) وظیفه خود در اصلاح جامعه و مقابله با فساد و انحراف را به خوبی ادا کنیم .

بسم الله الرحمن الرحیم

 [فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ]

السیده فاطمه الزهراء (علیها السلام) تحثنا على اللجوء إلى الکهف المعنوی([۱])

السلام علیکم أیها الاخوه والاخوات المحتشدون فی ارض النجف الشریف لمواساه امیر المؤمنین (علیه السلام) ونصره السیده الطاهره فاطمه الزهراء (علیها السلام) وتقدیم التعازی الى سیدنا ومولانا صاحب العصر والزمان ورحمه الله وبرکاته.

          قال الله تبارک وتعالى: [وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقاً]

          تقع الآیه الشریفه فی سیاق قصه أصحاب الکهف التی حکاها القرآن الکریم فی سوره باسم الکهف، وقد کان الإیواء إلى الکهف واتخاذه مأوى وسکناً بعیداً عن قومهم لیمارسوا شعائر الله تعالى هو القرار الذی ألهمه الله تعالى الفتیه أصحاب الکهف الذین ربط الله تعالى على قلوبهم وزادهم هدى، فاتفقوا علیه بعد أن دعوا قومهم إلى الإیمان والتوحید ونبذ الشرکاء والآلهه التی یعبدونها من دون الله تعالى سواء کانت هذه الآلهه حجریه أو بشریه وهم أباطره الرومان، لکن دعوتهم لم تؤثر فی المجتمع الوثنی یومئذٍ، وانکشف أمرهم للسلطه فلاحقتهم للقضاء علیهم وعلى دعوتهم، فرأوا أن القرار الذی یجب اتخاذه هو الفرار من قومهم واعتزالهم والابتعاد عنهم ونبذ ما یعبدون من دون الله تعالى واللجوء إلى کهف یقع فی جبل خارج المدینه لیحافظوا على أنفسهم وعلى عقیدتهم وأخلاقهم، وکلّفهم هذا الإیواء التنازل عن مواقعهم فی السلطه والحیاه المترفه التی کانوا علیها ومفارقه الأهل والأحبه والأوطان، وافترشوا التراب فی کهف ناءٍ مظلم موحش مخیف، لکنهم کانوا یرون فی ذلک الکهف الضَیّق الحیاه الرحیبه الهنیئه لأن رحمه الله تظلله ویملأه رضوان الله تعالى، أما الحیاه المترفه فی ظل السلطه البعیده عن الله تعالى فإنها نکده ضیٌّقه وکأنهم یکررون بذلک ما قاله الصدیق یوسف (علیه السلام) حین رفض الاستجابه لإغراءات امرأه العزیز مفضلاً حیاه السجن الخشنه: [قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ] (یوسف : ۳۳)، وهذا سمو روحی لا یدرکه إلا من أحبّ الله تعالى من أعماقه وتعلق به مخلصاً.

          فهذا الإجراء قبل أن یکون مادیاً – ان صح التعبیر- لحفظ حیاتهم وأنفسهم من القتل، فإنه إجراء معنوی لحفظ عقیدتهم وطهاره قلوبهم ونفوسهم من التلوث ببیئه الکفر والشرک والنفاق وما تحویه من فتن وضلالات وانحراف وفساد، قال تعالى: [وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّهً] (الأنفال:۲۵)، وقد کان خوفهم وقلقهم على دینهم أکثر من خوفهم على أرواحهم وقد حکى القرآن الکریم تصریحهم بذلک قال تعالى: [إِنَّهُمْ – أی قومهم الوثنیون – إِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً] (الکهف:۲۰).

          ولعل الفتیه أصحاب الکهف کان نظرهم إلى الاعتزال المعنوی أکثر من المادی، وهذا واضح من النتیجه التی توخّوها فإنهم لم یقولوا نلجأ إلى الکهف لنأمن على أنفسنا ونحفظ حیاتنا من القتل – وان کان هذا حقا مشروعاً لهم –  وإنما قالوا: [فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقاً] فقدموا الهدف المعنوی وهو تحصیل الرحمه الإلهیه الخاصه التی کانوا یطلبونها من الله تعالى ویصفونها فی دعائهم باللدنیه، ویسألونه تعالى أن یمنَّ بها علیهم [إِذْ أَوَى الْفِتْیَهُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهًوَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً] (الکهف : ۱۰)، ثم إیجاد حل ینفعهم ویرفق بهم ویجعل لهم فرجاً ومخرجاً من المأزق الشدید الذی هم فیه، ویخلصّهم من الأعداء المتربصین بهم.

          والمرفق هو ما یرتفق به أی ینتفع، ولا یخفى ما فی لفظ [یَنْشُرْ] من الإشاره إلى أن الرحمه الإلهیه بکل درجاتها موجوده (لا بخل فی ساحته) إلا أنها مطویّه وتُستحق بشروط، فنشرت علیهم حین أووا إلى الکهف، فلم یعد الکهف ضیّقاً خشناً بل أصبح واسعاً رفیقاً لیّناً برحمه الله تعالى، وهذه قیمه عظیمه للإیمان یُحرَم منها المادیون والملحدون. وقد کان الفتیه على ثقه مطلقه بأن الله تعالى سیعتنی بأمرهم وسیلطف بهم بحیث ذکروا النتیجه مسلّمه [فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته] ولم یقولوا عسى ولعل، وهذا ما حصل فعلاً وأبقى الله تعالى ذکرهم خالداً بخلود کتاب الله تعالى لهدایه الناس، وهذه سُنّه إلهیه أمر الله تعالى بها کما فی سوره الکافرون وغیرها، حاصلها إنَّ شرط نزول الرحمه والنصر الإلهیین یتحقق بمباینه أهل المعاصی واجتنابهم، وقد أدرکها أصحاب الکهف بلطف الله وعنایته.

          ومن لطائف القرآن الکریم أنه لا یذکر الحوادث ویسرد القصص بشکل یجعل آیاته مختصه بالواقعه التی نزلت فیها، وإنما یصوغها بنحو مثمر مبارک ینتفع بها الخلق جمیعاً إلى قیام یوم الساعه ولو توقفنا عند خصوصیات کل حادثه یحکیها القران الکریم، فأنها ستکونحکایه عن کیفیه خاصه بأهل الکهف.

          فالآیه الکریمه تعطینا درساً فی الرجوع إلى الله تبارک وتعالى دائماً واللجوء الى کهفه الحصین فی الأزمات والشدائد وعند اختلاط الأمور وانتشار الفتن لیشملهم برحمته الخاصه ویهیئ لهم من أمرهم رشداً، وتبیّن بأن الوسیله إلى النجاه من بیئه النفاق والفساد والضلال والظلم والانحطاط هو باعتزالها معنویاً وتجنب التأثر بها، ولیس من الضروری الانعزال([۲]عنها والانزواء فی البیت أو أی مکان آخر لوجود ضروره لممارسه الحیاه الطبیعیه من حیث طلب الرزق وسدّ الاحتیاجات المتنوعه والاهم من ذلک التفقه([۳]) فی الدین وممارسه الامر بالمعروف والنهی عن المنکر وتعلیم الجاهل وارشاد الضال والدعوه الى الله تتبارک وتعالى ورسوله (صلى الله علیه واله) واهل بیته (صلوات الله علیهم اجمعین) وکلها تقتضی الاختلاط بالناس والتعامل معهم، فالمهم إذن هو الاعتزال المعنوی، وهکذا کان أصحاب الکهف فقد روى الشیخ الکلینی (قده) فی الکافی بسنده عن الامام الصادق (علیه السلام) قال : (ما بلغت تقیه أحد تقیه أصحاب الکهف إن کانوا لیشهدون الأعیاد ویشدون الزنانیر([۴]) فأعطاهم الله أجرهم مرتین ([۵])(

          وقد دلّتنا الأحادیث الشریفه والأدعیه المبارکه على مصادیق الکهف المعنوی الذی نلجأ إلیه والعروه الوثقى التی نتمسک بها عند اشتداد الفتن والأزمات وانتشار الفساد والضلال والانحراف والنفاق.

          أولها: الإیمان بالله تعالى وتوحیده بإخلاص، ففی الآیه الکریمه: [فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا] (البقره:۲۵۶)، وفی الحدیث القدسی (لا إله إلا الله حصنی فمن دخله أمِن من عذابی)([۶])، ومن وصیه أمیر المؤمنین (علیه السلام) لولده الحسن (وألجئ نفسک فی الأمور کلها إلى إلهک فإنک تلجئها إلى کهف حریز ومانع عزیز)([۷])، وفی الدعاء الشریف: (یا کهفی حین تعیینی المذاهب)([۸]) و (یا کهف من لا کهف له)([۹]).

          وثانیها: کهف الإسلام والانقیاد لأوامر الله ونواهیه والعمل الصالح، قال تعالى: [وَمَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ] (لقمان : ۲۲).

     وثالثها: القرآن الکریم وولایه أهل البیت (علیهم السلام) کما فی حدیث الثقلین المشهور: (إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما: کتاب الله وعترتی أهل بیتی)([۱۰]) وما رواه أبو الصلت عن أبی الحسن الرضا (علیه السلام): (یقول الله عز وجل ولایه علی بن أبی طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی) عیون أخبار الرضا: ۲/۱۴۶، باب ۳۸، وعن أبی جعفر الباقر (علیه السلام) فی صفه أهل البیت (علیهم السلام) قال: (وهم الرحمه الموصوله والکهف الحصین للمؤمنین)([۱۱]).

          حکى السید الشهید الصدر الثانی (قدس سره) فی إحدى رسائله التی جمعتها وطبعتها فی کتاب قنادیل العارفین قال: ((إننی یوماً فتحت القرآن الکریم لأجد فیه منزلتی أمام الله سبحانه أو قل -بالتعبیر الدنیوی- (رأی) الله فیّ فخرجت هذه الآیه من سوره الکهف: [وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقاً]. إن کل هذه الآیه مفهومه لی بحسب حالی یومئذٍ إلا قصه (الکهف) الذی یکون من المطلوب أن آوی إلیه، أی کهف هذا؟ وذهبت إلى الحرم العلوی على ساکنها السلام عسى أن ینفتح لی هناک عن هذا المعنى، وبدأت بزیاره (أمین الله) حتى وصلت إلى قوله علیه السلام: (اللهم فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک، راضیه بقضائک.. إلى قوله: یا کریم) وقد حصل لی فی تلک اللحظه (حدس) قوی بأن الکهف الذی یجب أن أدخله هو هذا، أی أن تصبح نفسی على هذه الأوصاف وتجانب ما سواها، وقد عرضت ذلک على (مولای) – یقصد به استاذه (قدس سره) فی السیر والسلوک الى الله تعالى – فأقرّه وقال بصحته))([۱۲]).

وهؤلاء هم من وصفهم الامام السجاد (علیه السلام) فی مناجاه العارفین بقوله (علیه السلام) فهم الى اوکار الأفکار یأوون) أی انهم الى کهف المعرفه بالله تعالى.([۱۳])

أیها الاحبّه یا أنصار السیده الطاهره فاطمه الزهراء (علیها السلام).

          هذا اللجوء إلى الکهف المعنوی لتحصیل الرحمه الإلهیه الخاصه وحل الأزمات والنجاه من الفتن والضلالات هو ما أرادته الصدیقه الطاهره فاطمه الزهراء (علیها السلام) من الأمه ودعتهم إلیه حینما قالت لهم فی خطبتها: (فجعل الله الإیمان تطهیراً لکم من الشرک، وطاعتنا نظاماً للمله، وإمامتنا أماناً من الفرقه)([۱۴]).

          وقالت فی اللجوء إلى ولایه أمیر المؤمنین (علیه السلام): (وتالله لو مالوا عن المحجّه اللایحه، وزالوا عن قبول الحجه الواضحه، لردّهم إلیها، وحملهم علیها ولسار بهم سیراً سُجُحاً لا یکلم حشاشه ولا یکل سائره ولا یمل راکبه، ولأوردهم منهلاً نمیراً، صافیاً، رویاً، تطفح ضفتاه ولا یترنق جانباه ولأصدرهم بطاناً، ونصح لهم سراً وإعلاناً، ولم یکن یتحلى من الدنیا بطائل، ولا یحظى منها بنائل، غیر ری الناهل، وشبعه الکافل)([۱۵]).

          وکثرت وصایا أهل البیت (علیهم السلام) فی وصف أهل البیت (علیهم السلام) بأنهم (الکهف الحصین) الذی یجب على الأمه اللجوء إلیه:

– ففی الصلوات الشعبانیه للإمام السجاد (علیه السلام): (اللهم صلّ على محمد وآل محمد الکهف الحصین وغیاث المضطر المسکین وملجأ الهاربین وعصمه المعتصمین)([۱۶]).

– وفی زیاره أمیر المؤمنین (علیه السلام) (السلام علیک أیها الکهف الحصین)([۱۷]).

          وأوصوا (سلام الله علیهم) من بعدهم بالإیواء إلى کهف العلماء العاملین المخلصین، روى فی کتاب الاحتجاج عن الإمام الهادی (علیه السلام) قوله: (لولا مَن یبقى بعد غیبه قائمنا علیه السلام من العلماء الداعین إلیه، والدالّین علیه والذابّین عن دینه بحجج الله، والمنقذین لضعفاء عباد الله من شِباک إبلیس ومردته ومن فخاخ النواصب لما بقی أحد إلا ارتد عن دین الله ولکنهم الذین یمسکون أزمه قلوب ضعفاء الشیعه، کما یمسک صاحب السفینه سکّانها أولئک هم الأفضلون عند الله عز وجل)([۱۸]) وهم موجودون فی کل جیل بحسب إخبار الإمام الصادق (علیه السلام) قال: (فإن فینا أهل البیت فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال المبطلین وتأویل الجاهلین)([۱۹]) وعن الإمام الکاظم ع قال فی حدیث (لأن المؤمنین الفقهاء حصون المسلمین کحصن سور المدینه لها)([۲۰]).

          والمجاهدون المدافعون عن مقدسات المسلمین وحرماتهم وأوطانهم هم حصون الإسلام، فقد خاطبت السیده الزهراء (علیها السلام) الأنصارَ بقولها: (معشر البقیه وأعضاد المله وحصون الإسلام)([۲۱]) وورد فی نهج البلاغه عن أمیر المؤمنین (علیه السلام) فی وصیته للأشتر حین ولاه حکم مصر: (فالجنود بإذن الله حصون الرعیه، وزین الولاه، وعز الدین، وسبل الأمن، ولیس تقوم الرعیه إلا بهم)([۲۲]).

          والإخوه فی الإیمان یلجأ إلیهم المؤمن، ورد عن الإمام الرضا (علیه السلام) قوله: (اعلم یرحمک الله أن حق الإخوان واجب فرض لازم) إلى أن قال: (وهم حصونکم التی تلجأون إلیها فی الشدائد فی الدنیا والآخره، لا تماطوهم (أی لا تفخروا علیهم ویحتمل أن یکون لا تمایطوهم أی لا تباعدوهم: هامش البحار) ولا تخالفوهم ولا تغتابوهم ولا تدعوا نصرتهم ولا معاونتهم، وابذلوا النفوس والأموال دونهم، والإقبال على الله عز وجل بالدعاء لهم، ومواساتهم ومساواتهم فی کل ما یجوز فیه المساواه والمواساه ونصرتهم ظالمین ومظلومین بالدفع عنهم)([۲۳]).

          کما بیّن الأئمه (علیهم السلام) مصادیق أخرى للکهف المعنوی لحثّ الأمه على التمسّک بها والإیواء إلیها کالورع؛ ففی خطبه أمیر المؤمنین (علیه السلام) (ولا معقل أحرز من الورع)([۲۴]) والمعقل هو الحصن، فالورع أمنع الحصون وأحرزها من وساوس الشیطان وأهواء النفس.

          وکذلک الأعمال الصالحه والأخلاق الحسنه حصون للإیمان تحفظه من سراق شیاطین الإنس والجن، وکل ما تجمعه کلمه (التقوى) من أفعال وتروک.

          ومنها الدعاء کما فی قول الصادق (علیه السلام): (الدعاء کهف الإجابه کما أن السحاب کهف المطر)([۲۵])، ومنها الموعظه عن أمیر المؤمنین (علیه السلام): (الموعظه کهف لمن وعاها)([۲۶]).

          ومنها  عقول وقلوب المؤمنین التی تحفظ علوم ومعارف أهل البیت (علیهم السلام) وتکتم أسرارها إلا عن أهلها والتلطف فی نشر أمرهم قال الصادق (علیه السلام) فی وصیته لشیعته: (اقرَأ موالینا السلام، وأعْلِمْهم أن یجعلوا حدیثنا فی حصون حصینه وصدور فقیهه وأحلام رزینه، والذی فلق الحبّه وبرأ النسمه ما الشاتم لنا عِرضاً والناصب لنا حرباً أشدّ مؤونه من المُذیع علینا حدیثنا عند من لا یحتمله)([۲۷]).

احبّتی:

ما احوجنا الیوم وفی کل یوم خصوصاً ونحن نعیش فی أعتى ازمنه الظلم والضلال والاستبداد والقهر والحرمان ان نأوی الى کهف الله تعالى الحصین وولایه النبی وآله الاطهار (صلى الله علیهم اجمعین) والسیر خلف العلماء العاملین المخلصین ونبذ الفرقه واتباع الاهواء والانانیات وعدم الانسیاق بالسلوک الجمعی وراء الدعوات المنکره والمجهوله وغیر المستنده الى الأسس الرصینه التی وضعها لنا أئمه اهل البیت (علیهم السلام) لکی ینشر الله تعالى علینا من لدنه رحمه ویهیئ لنا من امرنا رشدا ویهدینا الى حل الازمات وفک العقد وإصلاح ما فسد من الأمور انه نعم المولى ونعم النصیر.

[۱] – الخطاب السنوی الفاطمی الذی القاه سماحه المرجع الدینی الشیخ محمد الیعقوبی (دام ظله) من خلال عارضه کبیره على آلاف الموالین المحتشدین فی ساحه ثوره العشرین فی النجف الاشرف للتعزیه فی ذکرى استشهاد السید فاطمه الزهراء (علیها السلام) یوم ۴/ جمادی الثانی/ ۱۴۴۱ الموافق ۲۹/۱/۲۰۲۰ قبل الانطلاق بالتشییع الى حرم امیر المؤمنین (علیه السلام)

([۲] ) راجع خطاب المرحله (سلامه الدین فی اعتزال الناس ) فی موسوعه خطاب المرحله : ۸/۲۸۹ ونظائرها من الخطابات

([۳] ) کما روى الکلینی بسند معتبر انّ رجلا قال للإمام الصادق (علیه السلام) : جعلت فداک رجل عرف هذا الأمر لزم بیته ولم یتعرّف إلى احد من اخوانه، قال : فقال : کیف یتفقّه هذا فی دینه‏ : الکافی – ج ١ – ح۹

([۴] ) جمع زنار وهو ما یشده النصارى والمجوس على اوساطهم، شعارا لهم یعرفوه به.

([۵] ( الکافی ٢: ٢١٨، تفسیر العیاشی : ۲/۳۲۳ ح۹

([۶])  عیون أخبار الرضا للشیخ الصدوق: ۱/۱۴۴، ح۲، باب ۳۷ : ما حدث به الرضا علیه السلام فی مربعه نیسابور وهو یرید قصد المأمون.

([۷])  نهج البلاغه: ۳/۳۹، بشرح محمد عبده.

([۸])  الکافی للکلینی: ۳/۳۲۵، ح ۱۷، باب: الرکوع وما یقال فیه من التسبیح والدعاء فیه وإذا رفع الرأس منه.

([۹])  بحار الأنوار: ۸۴/۲۵۷، عن مصباح المتهجد والبلد الأمین وغیرهما.

 ([۱۰])  الکافی: ۲/۴۱۵، ح ۱، باب: أدنى ما یکون به العبد مؤمناً أو کافراً أو ضالاً.

([۱۱])  بحار الأنوار: ۲۶/۲۵۵ عن تفسیر فرات بن إبراهیم.

([۱۲])  قنادیل العارفین: ۱۸۸، ط. مؤسسه الرافد.

([۱۳] ) الصحیفه السجادیه : ۲۷۵ مناجاه العارفین

([۱۴])  الاحتجاج للطبرسی: ۱/۱۲۸.

([۱۵])  المصدر السابق: ۱۳۹.

([۱۶])  بحار الأنوار: ۸۴/۶۷.

([۱۷])  بحار الأنوار: ۹۷/۳۲۴.

[۱۸]  بحار الأنوار: ۲/۶، ح۱۲ عن الاحتجاج: ۱۸، وتفسیر العسکری: ۳۴۴، ح۲۲۵.

([۱۹])  بصائر الدرجات: ۱/۳۰، ب ۶، ح۷.

([۲۰])  الکافی: ۱/۳۸، کتاب فضل العلم، باب فقد العلماء، ح۳، ورواه فی قرب الإسناد.

([۲۱])  بحار الأنوار: ۲۹/۲۴۳.

([۲۲])  نهج البلاغه: ۳/۹۰.

([۲۳])  بحار الأنوار: ۷۱/۲۲۶.

([۲۴])  الکافی: ۸/۱۹ وهی من کلامه (علیه السلام) الذی خطب الناس به فی المدینه بعد سبعه أیام من وفاه رسول الله (صلى الله علیه وآله).

([۲۵])  الکافی: ۲/۴۷۱.

([۲۶])  الکافی: ۸/۲۳. من لا یحضره الفقیه: ۴/۳۹.

([۲۷])  الاختصاص للشیخ المفید: ۲۵۸، ونقله فی البحار: ۱/۸۹.

۳۵۸ –  سخنرانی سالیانه حضرت آیت الله العظمی یعقوبی (دامت برکاته) قبل از تشییع نمادین پیکر حضرت زهرا (س) در میدان ثوره العشرین نجف اشرف در روز شنبه سوم جمادی الثانی ۱۴۴۰ مصادف با ۹/۲/۲۰۱۹.

[۲]وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (زمر:۵۴).

[۳] – قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ) (الزمر:۵۳).

[۴] – وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ (بقره:۱۶۶).

[۵] – وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً (فرقان:۲۷).

[۶] – مکارم الاخلاق طبرسی: ۶۲۶

۳۶۴ –  امالی شیخ طوسی: ۶۸۶

[۸] – وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُم (زمر:۵۵).

[۹] – مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ العَذَابُ بَغْتَهً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (زمر:۵۵).

[۱۰] – فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ (غافر:۸۵).

[۱۱] – أن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ (زمر:۵۶).

[۱۲] – وَإِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ (زمر:۵۶).

[۱۳] – وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (أنعام:۲۷).

۳۷۱ –  اصول کافی: ج۱ ص۱۴۵

۳۷۲ –  بصائر الدرجات:۱۹

۳۷۳ –  بصائر الدرجات:۱۹.

۳۷۴ –  مناقب آل ابی طالب ٣: ۶۴

۳۷۵ –  ارشاد القلوب:۱/۴۸.

[۱۹] – وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (آل عمران:۸۵).

[۲۰] – أفحکم الجاهلیه تبغون ومن أحسن من الله حکماً لقوم یوقنون؟! ( مائده: ۵۰).

۳۷۸ –  الاحتجاج طبرسی:۱/۱۳۱.

[۲۲] – وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ (قصص:۶۸).

[۲۳] – فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ (حج:۴۶).

۳۸۱ –  دائره المعارف المصطفى والعتره شاکری: ۴/۳۶۲، به نقل از عوالم المعارف:۱۱/۲۲۸.

۳۸۲ –  وسائل الشیعه:۱۶ /۱۲۵ بخش امر به معروف و نهی از منکر، فصل۱ ح ۲۵.

۳۸۳ –  بحار الأنوار: ۶۸/۱۵۵.

[۲۷] – وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران:۱۰۴).

[۲۸] – وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیراً (نساء:۷۵).

۳۸۶ – وسائل الشیعه:۱۶ /۱۱۱-۱۱۸ بخش امر به معروف و نهی از منکر، فصل۱.

Add A Knowledge Base Question !

+ = Verify Human or Spambot ?

آخر الأخبار